کد ماوس

فونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا سازفونت زیبا ساز
فونت زیبا ساز
پرسش و پاسخ از استاد الهی قمشه ای - سواد آموزان
سفارش تبلیغ
صبا ویژن

http://savadamuzi.ParsiBlog.com
 
قالب وبلاگ
نویسندگان

 

پرسش و پاسخ با استاد الهی قمشه ای

 

مقصود از رنگ آمیزی خداوند اصالت و جوهریت آفرینش است که به بهترین رنگ و صورت متجلی شده است. خلعت طاووس رنگ خداست و گل سرخ و سبزه و چمن زار و ماه و خورشید همه رنگهای خداوند هستند و هر آنچه خداوند آفریده است دارای فطرت و سرشتی است الهی که از اصالت برخوردار است اما به تعبیر مولانا آن شغالی که در خم رنگرزی رفته و آب و رنگی پیدا کرده است و ادعای طاووسی می کند ، دعوی باطل می کند .

به گزارش فرهنگ به نقل از قدوس ،استاد الهی قمشه ای یکی از مترجمان بزرگ قرآن کریم درمصاحبه ای به تبیین برخی از اشعار و افکار خود پرداخته که مشروح این مصاحبه در ذیل می آید.

 نظر شما در مورد ابیات ذیل چیست؟
آن خطاط سه گونه خط نوشتی
یکی او خواندی ، لاغیر
یکی هم او خواندی هم غیر او
یکی نه او خواندی نه غیر او
آن خط سوم منم
که سخن گویم. نه من دانم، نه غیر من
 
پاسخ: در دوران اخیر کتابی با عنوان خط سوم درباره زندگی و آثار و نظرات شمس تبریزی به قلم دکتر ناصر الدین صاحب زمانی نوشته شده است . ظاهراً در انتخاب عنوان با توجه به توضیحاتی که نویسنده درباره آن داده اشتباهی رخ داده است . برداشت نویسنده کتاب این بوده است که آن خطاط که سه گونه خط نوشتی خداست و خط سوم که نه خود خوانده و نه غیر آن شمس تبریزی است در حالیکه با دقت نظر در بیانات خود شمس روشن می شود که آن خطاط شمس تبریزی است که سه گونه مطلب می گوید یکی آنکه ....الی آخر. و عبارت آن خط سوم منم در بیان شمس نیامده است بلکه در آنجا آمده است آن ، منم و نویسنده آنرا به خط سوم تعبیر کرده است و در پرانتز آورده است در حالیکه مقصود از آن همان خطاط است.
 
 شما در یکی از اشعارتان گفته اید : 
آنچه حق آموخت آدم را ز اسماء جمال و آنچه آدم خواند بر افرشتگان دانم که چیست
منظور از این بیت چیست؟ یعنی حضرت حق تمام احوالات ,علوم و اسرارعالم و... را به انسان آموخت وسپس به اراده او انسان آنها را فراموش کرد و او در این عالم مثلا با یادگیری علوم سعی در یادآوری آنها دارد ؟ آیا معنی انسان کامل این است که او تمام این اسما را به یاد آورده است؟
 
پاسخ: نظریه تذکر در علم بدین معنی که انسان به مقتضای ذات و آدمیت در آغاز آفرینش همه چیز را می دانسته و در این عالم از طریق مطالعه و شنیدن سخن حکیمان خاطرات پیشین خود را به یاد می آورد ، از افلاطون است و بسیاری از حکمای اسلامی و عرفا نیز این نظریه را تائید کرده اند و اینکه خداوند همه اسماء را به آدم آموخت چنین تفسیر شده است که در فطرت آدمیزاد که همان فطرات الهی است جوهر همه علوم و معارف نهاده شده و هر چه انسان بیشتر احوال فطرت را به یاد آرد به انسان کامل نزدیکتر است و می توان گفت هر انسانی گوشه ای را به یاد می آورد و به طور کلی انسانیت با اینگونه یادآوریها در مسیر رشد و تکامل است.شیخ محمود در گلشن راز می فرماید:
در آن روزی که گِلها می سرشتند
به دل در قصه ایمان نوشتند
کلام حق بدان گشته است منزل
که یادت آورد از عهد اول
 
آیا امکان دارد در راه عرفان اسلامی موجودات غیر ارگانیک از قبیل جن و ارواح سرگردان به انسان حمله کرده و او را در معرض وسوسه ها و بیماریها قرار دهند تا از پیشروی انسان در مسیر کمال جلوگیری کنند؟
 
پاسخ: ارواح و اشباح و اجنه و حتی فرشتگان و جبرییل و میکائیل همه بخشی از وجود آدمی را تشکیل می دهند و چنین نیست که موجوداتی شریر و بدخواه از بیرون به سالک راه حمله کنند بلکه هر وسوسه و بیماری از نفس آدمی سرچشمه می گیرد و از درون به آدمی حمله می کند مانند حرص و تکبر و حسد و آز و طمع که همه دیوها و غولهای راه سالکند . به همین جهت مبارزه با نفس که همان خودخواهی است شرط اصلی سیر و سلوک به سوی خدا است و جز همان نفس دشمن دیگری مزاحم راه نخواهد شد. 
نفس کشتی باز رستی ز اعتذار
مر تو را دشمن نماند در دیار (مثنوی)
 
 منظور از آیه زیر چیست؟
صبغة اللّه و من احسن من اللّه صبغة؛ رنگ آمیزی خداست  و هیچ رنگی خوشتر از ایمان به خدای یکتا نیست
 
 پاسخ: مقصود از رنگ آمیزی خداوند اصالت و جوهریت آفرینش است که به بهترین رنگ و صورت متجلی شده است. خلعت طاووس رنگ خداست و گل سرخ و سبزه و چمن زار و ماه و خورشید همه رنگهای خداوند هستند و هر آنچه خداوند آفریده است دارای فطرت و سرشتی است الهی که از اصالت برخوردار است اما به تعبیر مولانا آن شغالی که در خم رنگرزی رفته و آب و رنگی پیدا کرده است و ادعای طاووسی می کند ، دعوی باطل می کند . 
خلعت طاووس آید زآسمان
کی رسی از رنگ و دعوی ها بدان (مثنوی)
 
میخواستم بدانم منظور از من چیست؟ یا مرجع من کیست؟ ما وقتی از خود صحبت می کنیم می گوییم دست من چشم من ولی واقعا این من چیست که با ما غریب است برخی میگویند روح ماست ولی ما وقتی از روح هم صحبت میکنیم میگوییم روح من یعنی روحی که مال من است.حال سوال اینجاست این من که برای من خیلی غریب و گاهی دردسر ساز و ناشناخته است چیست؟ ایا نفس ماست یا ودیعه ای که خدا در وجود ما گذاشته یا وجود ماست و از کجا امده و معلول کدام علت است؟
پاسخ:  من" از رازهای آفرینش است و هر که او را بشناسد خدا را نیز خواهد شناخت. می توان گفت که من سایه ای از وحدت خداوند است یا همان نفسی است که خداوند در آدمی دمیده است . در کتاب گلشن راز که طی آن به بیست سوال از پرسشهای علماء خراسان پاسخ داده شده است یکی همین پرسش از "من" است که چیست.
که باشم من مرا از من خبر کن
چه معنی دارد اندر خود سفر کن
پاسخ شیخ محمود این است :
چو هست مطلق آید در اشارت 
به لفظ من کنند از وی عبارت
حقیقت کز تعین شد معین
تو او را در عبارت گفته ای من
من و تو عارض ذات وجودیم
مشبکهای مشکات وجودیم
توضیح این ابیات در مقدمه کتاب گلشن راز نوشته اینجانب به اختصار آمده است.
 
 با توجه به یگانگی وجود خداوند آیا میتوان علم (عقل) و عشق را از هم جدا دانست؟ اگر نمی توان ، پس چرا همه جا صحبت از ناتوانی عقل در مقابل عشق است؟
 
پاسخ: عقل وعشق مانند همه اوصاف دیگر آدمی از آفریدگار یگانه جهان سر چشمه می گیرد و چون در ذات پروردگار دوگانگی نیست به ناچار باید گفت در ذات او عشق و عقل درهم آمیخته اند و یک حقیقتند الا آنکه در انسان مراتب ادراک آدمی را در هوشیاری و آگاهی عقل خوانده اند و در وجد و مستی و بی خویشی عشق می نامند. عشق مرتبه مستی عقل است:
عقل در آن دایره سر مست ماند            عاقبت از صبر جمله تهی دست ماند
دیوانگان خود را می بست در سلاسل   هر کجا که عاقلی بود اینجا دم از جنون زد (سعدی(
و عاقل ترین عاقلان کسی است که عاشق شود و توان گفت آنها که عاقل بودند دیوانه شدند و عاشق شدند. آنها که عقل نداشتند یا عقل ایشان در مراتب نازله قرار داشت هرگز به عشق حقیقی نرسیدند. اگر چه عشق را در مراتب نازله با همان عقل ناقص می توانند درک کنند.
 
منظور از شفاعت چیست؟ مگرمی شود انسانی گناه کرده وبه خاطرزیارت قبور ویا توسل به ائمه گناهش بخشیده شود پس عدالت الهی دراینجا چگونه مطرح می شود ؟
 
پاسخ: معنای واقعی شفاعت برخورداری انسان از انگاره های زندگی قدسیان است و اگر ایشان واسطه مغفرت گناهان شوند بدین معنا است که به واسطه پیروی از هدایت آنان آدمی مورد رحمت پروردگار قرار گیرد. در قطعه شماره 148 در کتاب "در صحبت قرآن" در دو صفحه اول اشاره ای به معنای شفاعت کبری پیامبر شده است اگر علاقه مند باشید می توانید به آن متن مراجعه فرمائید.
معنای توسل به ائمه جز این نیست که ما از شیوه زندگی و سخنانشان بهره گیری کنیم و در حقیقت با توسل به سیره و خلق و خوی ایشان ما نیز به فضیلتی دست یابیم.
 
 آیا شما عرفان حلقه را قبول دارید و آیا اصلا صحیح است که در فعالیتهای این گروه مثل فرادرمانی شرکت کنیم یا نه؟
 
پاسخ: توصیه اینجانب به پرسندگان اینگونه سوالات پیوسته این بوده است که آدمی بهتر است در هیچ حلقه و گروه و دسته ای خود را محدود نکند بلکه به هدایت فطرت خویش و فرهنگ جهانی و در راه راست حرکت کند و هر دسته و گروهی نیز اگر سخن حقی داشته باشد که با عقل و منطق سازگار باشد بپذیرید.
 
 
 
 آیا شما به پیشگوئی به هر طریق اعتقاد دارید؟
 
پاسخ: در قرآن آمده است که هیچ کس غیر از خدا غیب نمی داند و توصیه بزرگان این بوده است که ما بیش از آنکه به پیشگویی ها گوش فرا دهیم بدنبال شناخت عوامل مختلف حوادث باشیم و راه درست را بر گزینیم و خود را مسئول کارهای خود بدانیم و این شیوه برای پیشرفت بشر در علم و هنر و اخلاق همیشه کارگشا بوده است. در عین حال امکان اینکه درباره حادثه ای بتوان پیشگویی کرد در این عالم شگفت انگیز دور از باور نیست اما چنانکه اشاره شد بهتر است با چراغ عقل و دانش پیش رویم زیرا تاریخ نشان داده است که چه بسیار سخنان نادرست و بی مسئولیت در گفتار پیشگویان آمده و راه به جایی نبرده است. گویند انوری شاعر معروف که منجم نیز بوده است پیشگویی کرده بود که در فلان روز معین بادهای سخت و طوفانهای سهمگین خواهد وزید و شهر را به ویرانی خواهد کشید در حالیکه در همان روز مردم به پشت بامها رفتند و شمع بدست گرفتند و هوا چنان آرام بود که حتی شمعی خاموش نشد. شاعری دو بیت زیر را درباره پیشگویی انوری سروده است:
گفت انوری که در اثر بادهای سخت
ویران شود سراچه و ملک سکندری
در روز حکم او نوزیدست هیچ باد
یا"مرسل الریاح" تو دانی و انوری
 
در سوره حجر آیه 39 که شیطان به خداوند می گوید به خاطر آنکه مرا گمراه ساختی انسانها را فریب خواهم داد. سوالم این است که آیا خدا شیطان را گمراه ساخت ؟
 
پاسخ: این بحث را نمی توان در چند جمله کوتاه روشن کرد. اگر علاقه مند باشید شاید بتوانید با مراجعه به توضیحات کتاب "گزیده فیه ما فیه" درباره نافرمانی شیطان مطالبی بخوانید و همچنین در کتاب "در صحبت قرآن" با مراجعه به فهرست اول آن می توان مطالب روشن تری در این زمینه بدست آورد.

 منبع: فرهنگ نیوز

 


[ دوشنبه 93/4/2 ] [ 9:33 صبح ] [ ra-shariat ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

موضوعات وب
صفحات دیگر

جاوا اسکریپت


استخاره آنلاین با قرآن کریم







.

تنظیم فونت



کد حباب و قلب